آنیسا جونم این روزها خیلی شیرین شده با اینکه داره خرابکار میشه و اذیت هاش هم بیشتر شده ولی اینقد کاراش بامزه شده که دلت میخواد یه لقمه چربش کنی و بخوریش حالا دیگه راحت میتونه خواستش رو ،اعتراضش رو، به ما بفهمونه حتی اکثر اوقات اونه که مارو بازی میگیره و ما میشیم بچه ! دخترم خیلی کنجکاو شده و همش زیر میز و صندلی و توی آشپزخونه و لبه پله باید پیداش کرد همچنان عاشق نی ناش نی ناشِ و حالا دیگه خودش با دهن صدا در میاره و میرقصه عاشق اینکه همه چیز رو پرت کنه پایین وما بگیریم بهش بدیم و اون دوباره... این روزها به سختی خواب میره و تا میخواد چشمش خواب بره سریع میپره بیدار میشه و میشینه انگار به خودش میگه...